دارم فکر میکنم این تفکر کوفتی بالکل باید عوض بشه
باید چیزی بشه که یه وقتایی واقعن تجربش کردم و حس خوبی داره
مث زمانایی که در اوج ناراحتی از ته دل خندیدم
مث زمانایی که کامل شکستم ولی امید داشتم
مث الان
من فکر نمیکردم همچین روزی برسه و من حالم خوب باشه !
و من بخوام زندگی کنم و این زندگیو دوسش داشته باشم
و شکستمو قبول کنم و بخوام واسه خودم جبرانش کنم
و تیکههای این دل شکسته ( تقصیر خودم بوده :)) رو کنار هم بذارم و بش بگم خوب میشه
و بپذیرمش
و بپذیرمش .
شفیره به طرز احمقانهای اکثر مواقع تو زندگیش شرایط بدو تغییر داده و باشون کنار نیومده . ولی این یکی دیگه هیچجوره دست شفیره و مامان باباش نیست . کار دله :)
( دخترهی لوس
یه ,کنم ,ولی ,تو ,فکر ,حرف ,در حالی ,باهاش حرف ,حرف بزنم ,میخوام خوب ,دو هفته
درباره این سایت